|
در دوران امام حسن )علیهالسّلام)، جریان مخالفی آنچنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر بشود. البته این جریان مخالف، در زمان امام مجتبی(علیهالسّلام) به وجود نیامده بود؛ سالها قبل به وجود آمده بود. اگر کسی بخواهد قدری دور از ملاحظات اعتقادی و صرفاً متکی به شواهد تاریخی حرف بزند، شاید بتواند ادعا کند که این جریان، حتّی در دوران اسلام به وجود نیامده بود؛ بلکه ادامهیی بود از آنچه که در دوران نهضت پیامبر - یعنی دوران مکه - وجود داشت. در باب صلح امام حسن)علیهالسّلام)، این مسأله را بارها گفتهایم و در کتابها نوشتهاند که هر کس - حتّی خود امیرالمؤمنین(ع) - هم اگر به جای امام حسن مجتبی(علیهالسّلام) بود و در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن علیهالسّلام کرد. هیچکس نمیتواند بگوید که امام حسن علیهالسّلام، فلان گوشهی کارش سؤالبرانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقىِ غیر قابل تخلف منطبق بود.امام حسین(علیهالسّلام)، جزو مدافعان ایدهی صلح امام حسن)علیهالسّلام) بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک - از این پُرشورها و پُرحماسهها - به امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) اعتراضی کرد، امام حسین علیهالسّلام با او برخورد کردند: «فغمز الحسین فی وجه حجر». هیچکس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمیگرفت. نخیر، امام حسین با امام حسن بود و این صلح انجام گرفت و اگر امام حسن)علیهالسّلام) هم نبود و امام حسین(علیهالسّلام) تنها بود، در آن شرایط، باز هم همین کار انجام میگرفت و صلح میشد. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان22/01/1369
:: مطالب مرتبط : کلام نور (بیانات رهبری درباره موضوع هیئت)
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 94/9/20 | نویسنده : khadem128
|
|